در دومین سالگرد پرواز پدر
|
طبیب درد دلها
حکیم رنج جانها
پیشدرآمد:
در روزهای پریشان احوالی و شبهای تبزدهُ میهنمان، که قدومِ قامتِ ناسازِ بیاندامِ ناخوانده ویروس کرونا حاصل افتاده است، اندک مجال و خردک فرصتِ حضور در آستان جانانم “محمود متین” را هم از کف دادهام. در این زندانِ ناخواسته و دورانِ ناآراسته برآن شدم که فریادِ فراق را به زبانِ خامه بر کاغذِ دلتنگیها نشانم. لکن نگارنده معترف است که در مقام فرزند، از تکریم و تمجید پدر شرم دارد، چرا که در ستایش او به غایت، نابالغ است و نالایق!
سزای تو، تو را شاها، ندانم آفرین گفتن
همی شرم آیدم زین خام گفتاری چنین گفتن
چه خوانم مر تو را شاها، که دل شد سیر ازین گفتن
بگو تا من بگردانم ترا مدح متین گفتن
(فرخی سیستانی)
از سوی دگر و به قید این مهم که – اندیشه و آنچه انسان به مثابه خالقِ متنها و صانعِ وقتها از خود به جای میگذارد، در حیات نوینش در تسلسل است- پس پدرهمچنان آزادانه و سبکبارانه میزید و به قول حضرت حافظ:« دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش ». بنابراین نوشتن درغم فراق واندوه هجران امری بی علت است! لکن انسان بدون رنج که دیگر انسان نیست و فراموش کردنِ پدر، امری نشدنی نیست،که تصوری است محال!
درآمد:
این روزها که بغض هجران نفسم را حبس کرده است، بیش ازهروقتی حضور او را در رفتار انسانی پزشکانِ قسمخورده و پرستارانِ راستین جامعه ایرانی که در مراکز درمانی کشور جانفشانی میکنند و تیماردار هممیهنانمان عزیزمان هستند، جستجو و احساس میکنم. همان ارجمند پزشکانی که روزی از کلاس درس او و همکارانش بهره بردهاند و یا روزگارانی همرزم و دوش به دوش یکدیگر در مراکز آموزشی و درمانی کشور در صف نبرد بودهاند. و شاید همان پرستاران نیکسرشتی که روزی از تجربههایش در مدرسه عالی پرستاری و مامایی درس گرفتهاند. مدرسهای که “متین” در سال 1355به درخواست ریاست محترم دانشکده پزشکی دانشگاه ملی ایران، استاد دکتر “محمد جعفریان” بازسازی، راهاندازی و ریاست کرد و بدین ترتیب، خدمت دیگری به آموزش آکادمیک کشور در رشته مامایی کرد. بیگاه نمیدانم که از رفیق و یار دیرینه پدر، جراح عالیقدر استاد دکتر “فرخ سعیدی” (که از نوابغ جراحی در ایران هستند و به دلیل اکتشافشان در درمان کیست هیداتید شهرت جهانی دارند) یادی کنم. استاد “فرخ سعیدی” در روزگارانی که سوگندنامه بقراط دچار کجفهمی و بدخوانی شده است، دربحرانیترین روزهای کشور در مرکز پزشکی، آموزشی و درمانی مدرس (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) به هنگام تدریس به دانشجویان و رسیدگی به حال بیماران، به ویروس کرونا مبتلا شدند و به لطف یزدان و دعای گوشهنشینان در سن 91 سالگی از چنگال این ویروس مهلک رهایی یافتند.
آری، اگر پدر بودند و هنوز توان خدمت به خلق را داشتند، در کنار “سعیدی” و بیشمار خدمتگزاران جامعه پزشکی ایران به تلاش خود ادامه میدادند، همچنان که بیش از شش دهه از عمر خود را بدون وقفه پیشکش دانش پزشکی و تندرستی جامعه ایرانی کردند. از این روی و بدون تردید او شایسته لقب “حکیم” بود. حکیم و فرزانهای که در راه دانستن و شناخت علتها و اصلها در دانش پزشکی دچار حیرت و شگفتی و با هدف کسب معرفت آن، بیش ازهرکس به دنبال جوهر آن بود و نه سرگشته ی سودمندی مادیاش!
به همین خاطر دوران آموزشهای تخصصیاش بسی بیشتر از حد معمول به طول انجامید! به گونهای که پس از اتمام دوره تخصصی رشته زنان و مامایی در دانشگاه تهران (زیر نظر استادش روانشاد دکتر جهانشاه صالح) برای دومین بار دوره تخصصی این رشته را در سال 1336، در شهر نیویورک و در مرکز آموزشی بیمارستانElmhurst آغاز کرد. بدون شک این اتفاق نشانهای از اشتیاق و وجد بیپایانش به یادگیری و کسب مهارت دانش پزشکی، در ابعاد جهانی بود.
ویژگی دیگری که در تأیید و تصدیق اطلاق واژه “حکیم” به “محمود متین” میتوان اشاره کرد، محرمیت، ارتباط عاطفی و جایگاه معنوی او در میان بیماران و همکارانش بود. این گونه توان گفت که او در نزد مردم نه تنها “طبیب جسمانی” بل “طبیب روحانی”بود.
چون ز رنجور آن حکیم این راز یافت
اصل آن درد و بلا را بازیافت
گفت دانستم که رنجت چیست زود
در خلاصت سحرها خواهم نمود
من غم تو میخورم تو غم مخور
بر تو من مشفقترم از صد پدر
(مولوی)
علاقه و تسلط او در ادبیات و شعر پارسی( تجربه دانشجویی در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به سال 1326)، مطالعات فراوان و گسترده در زمینههای تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، فرهنگ و هنر ایرانزمین و دوستی و همنشینی با رجال سخن و اربابان قلم همچون: شرفالدین خراسانی، منوچهر آشتیانی، علی دشتی، انجوی شیرازی، سید صادق گوهرین، رعدی آذرخشی، ذبیح الله صفا و بزرگان دیگر در فلسفه، جامعهشناسی و هنر، از او حکیمی جامعالاطراف که از همهروزگی برحذر بود، پدید آورد.
اوج:
در این دو سالی که از پرواز پدر گذشت، اتفاقها و تجربههای گوناگونی در فراقش و همچون گذشته، بهترین آموزهها برای رشد و تربیت من و برادرانم “کامران” و “کیوان” و ارزندهترین یادگاران برای دوستان و شاگردانش و به ویژه مادر فداکارمان سرکار خانم “گوهر صداقت” که پنجاه و پنج سال درکنار پدر یار و یاورش بودهاند، رخ داده است. اهدای وسایل پزشکی مطب شخصی او به مرکز درمانی “بیمارستان مفرح”، همان مرکزی که پدر، بخش زنان و مامایی( که درگذشته به آن زایشگاه میگفتند) آن را در سال 1343 تأسیس و تا سال 1358 در آنجا عاشقانه خدمت کردند، از رویدادهای دلپذیر، ارزشمند و به طور یقین از آرزوها و علایق او بود. این بیمارستان از موقوفات خیر بزرگ ایرانی مرحوم “ابوالقاسم مفرح” است که امروزه با دستان توانمند نوه ارجمند ایشان جناب دکتر “علی مفرح” اداره میشود وتولیت آن را بر عهده دارند.
به یاد دارم پدر هرگاه از سرگذشت زندگی حرفهای خود سخن میگفتند، یکی از بزرگترین افتخارات زندگیشان را بازگشت از نیویورک به وطن و تأسیس زایشگاه “خواجه نوری” (1342)، زایشگاه “ایران” (1349) و زایشگاه “مفرح” (1343) در جنوبی و محرومترین نقطه شهر تهران میدانستند. در مرور آثار و بررسی خدمات “محمود متین” آن نکته که بسیارقابل توجه است، تنوع و تکثر فعالیتهای او در گونهها و شاخههای مختلف آموزشی، پژوهشی، درمانی، اداری و اجرایی است. او علاوه بر آن که جراحی توانمند بود و پیشکسوت جراحی نوین و از بنیانگذاران جراحی زنان و زایمان در ایران محسوب میشد، سمتها و مسئولیتهای گوناگون دیگری در ارتباط با حرفه پزشکی و نهادهای آموزشی و درمانی وابسته به آن داشت، که به طور اجمالی به شرح آن در ذیل میپردازم:
1- استاد قطعی دانشکده پزشکی دانشگاه ملی ایران(دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی)
2- دبیر کنگره زنان و مامایی(کنگره مشهد) به ریاست استاد دکتر جهانشاه صالح (1355)
3- ریاست انجمن متخصصین زنان و مامایی ایران (1357-1360)
4- معاونت اداری و مالی دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی (1358-1360)
5- مدیر گروه زنان و مامایی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (1358-1369)
6- مدیر بورد تخصصی زنان و مامایی ایران به مدت 12 سال
7- ریاست بخش زنان و مامایی بیمارستان جرجانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (1359)
8- ریاست بخش زنان و مامایی بیمارستان طالقانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (1362-1380)
9- عضو کمیته فنی بهداشت، تنظیم خانواده و کنترل جمعیت ایران در وزارت بهداشت (1346-1390)
10- تألیف مقالات متعدد برای ارائه در کنگرهها و سمینارهای بینالمللی داخل و خارج از کشور و چاپ در مجلات علمی تخصصی
11- تألیف کتاب “روشهای پیشگیری از بارداری”(انتشارات دانشگاه ملی ایران-1358)
12- ترجمه کتاب “روش جراحی هیسترکتومی واژینال”
13- همکاری در ترجمه کتاب مامایی “ویلیامز”
14- نظارت در ترجمه کتاب مامایی “ویلسون”
15- طرح منسوخ شدن-روش بستن لولهها به طریق کولدوسکوپی- در کنگره مسکو(1976)
16-عضو وابسته گروه بالینی فرهنگستان علوم پزشکی از ابتدای تأسیس آن
17- عضو هیأت مدیره و هیأت امناء جامعه جراحان ایران
18- عضو کمیته ارتقاء هیأت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه ملی (دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی)
19- کارشناس بررسی و ارتقاء پروندههای اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران
20- عضو کمیته بررسی پروندههای برخی پزشکان بیمارستان فیروزگر و اعطای درجه هیأت علمی به آنان (که بعداً تحت عنوان دانشگاه علوم پزشکی ایران به فعالیت خود ادامه دادند)
21- بررسی عالی پروندههای پزشکی (شکایتهای بیماران) در سازمان نظام پزشکی (1355-1367) و همکاری مجدد (1385-1394)
22- عضو کمیتههای متعدد در وزارت بهداری جهت برنامه ریزی امور آموزشی دانشجویان و نحوه انتخاب دوره دستیاری رشته زنان و مامایی
23-کارشناس امکانات در دانشکدههای پزشکی شهرستان ها جهت پذیرش دانشجویان و تعلیم آنان در دوره دستیاری (برد تخصصی)
24- همکاری در بیمارستانهای بازرگانان، شهرام و آبان در شهر تهران
فرود:
و اما « قصه غصه که در دولت یار آخر نشد!»
از آنجایی که سخن راجع به زیبایی و انسان هایی که خالق زیبایی هستند امری اخلاقی پنداشته میشود و در امر اخلاقی، پرداختن به آن چه در گرو زشتیها تعلق یابد جایگاهی ندارد، نگارنده به قید این نکته، به یادآوری پلشتیها و هر آن چه یأس و حرمان را در جامعه تکثیر کند علاقهای ندارد و نخواهد داشت! و مهمتر این که “محمود متین” در طول زندگانی ارجمندش همواره به حل مسائل و اختلافات همکاران، دوستان و یارانش پرداخته و به تعبیری او: «قاصد صلح و قادس دوستی بود !»
لکن نگارنده به عنوان کوچک ترین فرزند خانواده که از تعلیمات و تحرکات اجتماعی، علمی و فرهنگی پدر بیخبر، بینصیب و بیبهره نبوده، ناچار است به آن چه در حیات اجتماعی انسان، حس مسئولیتپذیری و تعهداتش را رقم میزند، بپردازد. بدون تردید این کمترین که خود خدمتگزاری بیش در عرصه هنر سرزمینی و آموزش آکادمیک آن نیست، این رویکرد را به قصد شفافیت اذهان عمومی و با هدف مرمت اکنون و محافظت از آینده و سرنوشت تاریخی اجتماعی فردای سرزمینمان برمیگزیند.
بی توجهی و بیعنایتی مسئولین نهادها، انجمنها، و به خصوص مراکز آموزش آکادمیک (که اینجا بدون هیچ تعارفی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و انجمن زنان و مامایی که پدر از سکانداران اصلی آن بودهاند، مورد اصابت نوک پیکان بیپروای نگارنده هستند!) به مثابه کبکی سر در گریبان برف غفلت و خواب زدگی، باعث شده است تا ازتکریم، یادآوری و تبیین جایگاه این فرزانه و شرح خدمات این خادم ملی به قصد آشنایی نسل جوان ایرانی با بزرگان سرزمینشان، جلوگیری به عمل آید!
مسئولین و به اصطلاح پاسبانان انجمنی که سالهاست تحت سلطه تک جنسیتی شدن تخصص رشته زنان و مامایی به حذف مردان بنیانگذار و زنان پیشکسوت این رشته همت گماشتهاند. انجمن زنان و مامایی ایران همانگونه که در قبل اشاره کردم توسط روانشاد استاد دکتر “جهانشاه صالح” (استاد پدر) تأسیس شد و “محمود متین” در ابتدا به عنوان دبیر و بعدها به عنوان ریاست انجمن و امروز در مسند غایب انجمن…! شوربختانه در این روزها نه تنها نامی از بنیانگذاران حقیقی این انجمن به درستی عنوان نمی شود، بلکه خدمات سترگ بزرگان فرهیختهای چون استاد گرامی سرکار خانم دکتر “مریم پوررضا” و پیشکسوتان دیگر به ورطه فراموشی سپرده شده است و افراد دیگری را به عنوان مؤسس و سرسلسلهدار آن معرفی میکنند،که این مهم در ثبت تاریخ نگاری بخشی از علم پزشکی تحریفی غیراخلاقی تلقی میگردد! گویی پنهان و کتمان روش زندگانی کهنالگوهای سرزمینی، به همان روشهای ظالمانه قبل ادامه دارد! همان سرنوشتی که گریبان بزرگان تاریخ این سرزمین از جمله خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و همانندان او را گرفته است! خواب غفلتی که نسلهای آینده را از شناخت سرگذشت واقعی و حقایق تاریخی سرزمینشان ( و در این مورد مشخص، تاریخ پزشکی ایران) منحرف میکند و این خطری بزرگ و ضایعهای جبرانناپذیر است، چرا که انسانِ جدا شده از تاریخ باید در انتظار هرگونه بلا و فاجعهای باشد! بنابراین امیدوارم مسئولین و دست اندرکارانی که “اشتباه کردن” حق آنان است (چرا که اشتباه به انسان فرصت تجربهای نوین در تصحیح و ترمیم اندیشگی میدهد و این ویژگی او را از سایر موجودات متمایز میکند) در رفتار و مسئولیت خطیری که بر دوش میکشند به مرمت اندیشه و بازنگری اعمال و افکارشان بپردازند. در پایان با این دو بیت از گلستان ادب و معرفت شاعر بزرگ ایرانی، سعدی شیرازی سخن را به پایان می رسانم:
پسری را پدر وصیت کرد کای جوانبخت یادگیر این پند
هر که با اهل خود وفا نکند نشود دوست روی و دولتمند
خاک راهش- کورش متین (۰۱/۰۲/۱۳۹۹)